March 23, 2011

سال نو، بهار نو، روز نو مبارک

ای آنکه به تدبیر تو گردد ایام
ای دیده و دل از تو دگرگون مادام
ای آنکه به دست توست احوال جهان
حکمی فرما که گردد ایام به کام

دوستان عزیز امیدوارم که سال خوب و خوش و سراسر امنیت را پیش رو داشته باشید. نمیدانم کار درستی کردم که سال نو را تبریکی دادم یا نه؟!
چرا که امسال من بکلی گیج شده ام، به بعضی ها که نوروز را تبریکی میدادم با کمال خوشرویی و مهربانی پیامم را پذیرا شده و به من هم تبریک میگفتند، ولی امان از دست کسانی که خود را مسلمان تر احساس کرده و خود را تافته جدا بافته میدانند. وقتیکه به آنها سال نو و نوروز را تبریکی میگفتم، گویی نزد آنها کافر شده ام و مرا بطور غیر مستقیم کافر خطاب کرده و میگفتند کار حرام کرده ام و باید زود رفته و توبه کنم.
پس من هم به آنها میگویم: عیب رندان مکن ای زاهد پاکیزه سرشت       که گناه دیگران برتو نخواهند نوشت 
سوال من اینجاست، چرا وقتیکه این تافته های جدا بافته و خود مسلمان تر نماها، خانه، موتر و یا حتی لباس نو میخرند به همدیگر تبریکی میگویند ولی با آغاز بهار نو که هم منشا دینی و فرهنگی داشته و هم مقوله طبیعت را در خود جای داده، اینقدر متعصبانه و تندروانه برخورد میکنند. باید به آنها بگویم، برادران عقیده شما محترم ولی به عقیده دیگران هم احترام گذاشته و عجولانه حکم تحریم و تکفیر آنهایی را که سال نو را به هم تبریک میگویند صادر نکنید. مگر نمیدانید که ایام نوروز مصادف است با تخت نشینی حضرت علی، مگر نمیدانید که نوروز بیانگر و ممد فرهنگ چندین هزار ساله ما افغانهاست و جهان با همین فرهنگ ماست که ما را شناخته است و بالاخره مگر نمیدانید که سال نو با بهار آغاز میشود، بهاری که توام با زنده شدن مجدد طبیعت همراه است و خداوند با این پدیده، روز قیامت و قدرت لایزال خود در زنده ساختن مردگان را تثبیت کرده و به ما گوش زد میکند؟!
پس آیا جای خوشی و تبریک گویی نسبت به این همه عظمت و بزرگی وجود ندارد؟
آیا این دلایل کافی نیستند تا سال نو را به هم تبریک گفته و با همین یک جمله کوتاه کینه و کدورت را از قلبهایمان خارج کرده و راه دوستی و مهربانی را در پیش گیریم؟
حال قضاوت با شماست